کد مطلب:277245 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

گسترش فساد اخلاقی و ازدیاد بزهکاری
با كمال تأسّف باید به این حقیقت تلخ اعتراف كنیم كه تمدّن صنعتی، هر روز بر حیرت و سرگردانی انسانها افزوده، مردمان را در وادی ضلالت و گمراهی قرار داده، و آنچنان توجّه انسانها را به جهان مادّی و شئون مادّی آن معطوف گردانده كه به طور كلّی از خدا غافل شده، معنویات را از یاد برده، ایمان را ناچیز شمرده، و مسئولیّت خود را در برابر خدا فراموش نموده است. بعضی در این باره به قدری دچار تند روی گردیده و جسورانه سخن می گویند كه خدا پرستی را ارتجاع، دین را خرافات، تقوا را كهنه پرستی و اخلاق انسانی را موهومات می شمارند. بر اثر این گناه بزرگ و نابخشودنی، انسانیّت سركوب گردیده، ارزشهای انسانی بر باد رفته، پیوندهای روحی و معنوی یكی پس از



[ صفحه 395]



دیگری از هم گسسته، بشر به طغیان و سركشی گراییده، و فساد اخلاق مانند ابر تیره اُفق زندگی انسانها را پوشانده است.

«مگر زندگی عصر حاضر، سطح فكری و اخلاقی مردم را تنزل نداده است؟ چرا باید هر سال چندین بیلیون دلار برای مبارزه با جنایتكاران صرف شود؟ چرا باید در برابر چنین خرج گزافی، باز هم دزدان و راهزنان به بانك ها حمله برند، مأمورین انتظامی را بكشند، و كودكان را بدزدند و مقتول یا گرو كشی نمایند؟ جای آن دارد كه با مشاهده سیر قهقرایی تمدّن، از خود بپرسیم: آیا منشأ این انحطاط در خود ما و تشكیلات ما نیست؟». [1] .

در جهان متمدّن كنونی، با این كه در كشورهای پیشرفته، حفظ امنیّت مورد كمال توجّه است و برای حفظ نظم و امنیّت شهرهای بزرگ، سازمانهای وسیعی تشكیل داده و مأمورین انتظامی با مدرن ترین وسایل لازم، به شدّت مراقب اوضاع و احوال هستند، جرایم و جنایات، پیوسته رو به ازدیاد و فزونی است، و به موجب آمار و ارقام، همه ساله بر تعداد بزهكاری و بزهكاران افزوده می شود.

«از سال 1966 تا سال 1971 جمعیّت آمریكا به نسبت پنج درصد افزایش پیدا كرد و انتظار می رفت جرایم نیز به همین نسبت افزایش یابد، ولی در طول این پنج سال میزان جرم و جنایت به حد 74 درصد بالا رفت.

مقایسه بین سال 1960 و 1970 به درجه تكان دهنده ای رسید، به این توضیح كه: در سال 1960 در هر 58 دقیقه یك جنایت روی می داد، و در سال 1970 به 33 دقیقه رسید. در سال 1960 در هر 6 دقیقه یك سرقت روی می داد، ولی در سال 1970 در هر 91 ثانیه. تجاوز به عنف و اجبار از هر 34 دقیقه یك فقره به 14 دقیقه رسید». [2] .

با توجّه به آمار جرایم و جنایات كه همه روزه در تمام نقاط جهان به طور سر سام آوری بالا می رود، و دستگاه های انتظامی و پلیسی و قضایی را در همه كشورها با درد سرها و مشكلات عجیبی مواجه ساخته است، جای شك نیست كه اوضاع كنونی جهان بسی درد زا و درد آلود است، و آینده ای كه در برابر دیدگان حیرت زده جهانیان ترسیم



[ صفحه 396]



می شود، تاریك، ابهام آمیز، و یأس آور است.

«آیا ارقام هر بیست و پنج دقیقه یك جرم بزرگ، و در هر بیست و چهار ساعت، سی قتل نفس، پنجاه عمل منافی عفت با اعمال قهر و غلبه، و هفتصد و سی فقره سرقت بزرگ، و بالغ بر سه هزار سرقت كوچك، در یك كشور به اصطلاح پیشرفته و متمدّن آمریكا كه شاید از نظر تمدّن و فرهنگ، در دنیا بی نظیر است رقمهای كوچكی است و حكایت از یك بلای عمومی و خطرناك نمی كند؟!». [3] .

به هر حال، جای هیچ تردید نیست كه در دنیای متمدّن امروز، بر اثر پیشرفت علوم طبیعی و صنایع ماشینی، تمام اوضاع زندگی مردم دگرگون شده، میدان تاخت و تاز برای ارضای غرایز و شهوات نفسانی هموار گردیده، و زمینه هوا پرستی و مفاسد اخلاقی در سطح بسیار وسیعی فراهم شده، و اكثر مردم بر اثر از دست دادن مبانی ایمان و عقیده، در پرتو این بت عجیب تازه، خودسر و متجرّی شده اند و به همین جهت، امراض اخلاقی در كلیّه جوامع بشری با سرعت شگفت آوری پیشروی نموده، و فساد اخلاقی و تبهكاری و آدمكشی، و انواع و اقسام جنایت، خیانت، فساد و تباهی حتّی در كشورهای متمدّن جهان، روز به روز گسترش می یابد، و جرایم و جنایات لحظه به لحظه رو به فزونی می رود.

«ویل دورانت» می گوید:

«در سال 1749، آكادمی (یژون) سئوالی مطرح كرد به این مضمون: (آیا پیشرفت علوم و صنایع، در تصفیه و تزكیه اخلاق مؤثّر بوده، یا در تباهی آن؟)، در آن زمان برای كسی كه بهترین پاسخ را بنویسد جایزه ای تعیین شده بود كه البته پاسخ «روسو» جایزه را ربود؛ زیرا او معتقد بود كه پیشرفت علوم و صنایع در اروپا، اخلاقیّات را تضعیف كرده و از اهل تقوا كاسته است». [4] .

شایان ذكر است كه از تاریخ این پرسش و پاسخ متجاوز از دو قرن می گذرد، و در طول این مدّت به موازات پیشرفت های علوم طبیعی و صنایع ماشینی، فساد اخلاقی و جرایم و جنایات نیز به طور سرسام آوری پیشروی نموده است. این حقیقت تلخ، از



[ صفحه 397]



خلال اخبار و آمار جنایی كه در جهان منتشر می شود به خوبی مشهود است، و از مطالعه آنها روشن می شود كه بشر امروز در عصر تمدّن و فرهنگ تا چه پایه دچار سقوط اخلاقی گردیده و چگونه در منجلاب فساد و تباهی غوطهور شده است.

نكته قابل توجّه آن كه، آنچه از روایات اسلامی استفاده می شود این است: آینده جهان از نظر فساد و تباهی به مراتب بدتر از وضع موجود خواهد شد؛ زیرا اولیای گرامی اسلام در احادیث بسیاری خاطر نشان ساخته اند كه در دوران غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) جرم و جنایت، دروغ و خیانت، تجاوز و تعدّی، دزدی و آدمكشی، و خلاصه انواع پلیدیها و زشتكاریها پیوسته افزایش می یابد، و گناه و ناپاكی به قدری زیاد می شود كه تمام جهان را فرا می گیرد؛ ولی این تیره روزی و بدبختی برای همیشه پایدار نمی ماند، و سرانجام روزی فرا می رسد كه اوضاع جهان تغییر می كند، بیدادگری و ستم پایان می پذیرد، و زمین پر از عدل و داد می شود همان گونه كه پر از ظلم و ستم شده است.


[1] گفتار فلسفي، ج 2، ص 21، به نقل از انسان ناشناخته، ص 265.

[2] گفتار فلسفي، ج 2، ص 25، به نقل از مجله نسل نو، سال 3، شماره 7، صفحه 18، نقل از مجله آمريكايي.

[3] روح بشر، ص 32 و به سوي جهان ابدي، ص 8.

[4] گفتار فلسفي،اخلاق، ج 1، ص 230، به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره 15084، نقل از تاريخ فلسفه.